تعیین جنسیت
عزیز دلم اولین باری که من و بابایی متوجه شدیم نی نی که تو دل منه یه آقا پسره گل گلابه 10 بهمن ماه سال89 بود اون موقع 19 هفته و 6 روزه بودی اونروز من تو مدرسه یه دل درد خیلی شدیدی گرفته بودم که خانم مدیرمون زنگ زد بابا بیاد دنبالم کسی هم تو مدرسه خبر نداشت یه نی نی دارم همه نگران شده بودن بابایی هم خودشو با عجله رسوند ومنو برد درمانگاه خاله سهیلا ماماشون منو معاینه کرد و گفت نگران نی نی نباش شاید سنگ کلیه داری با اینکه درد خیلی خیلی بدی بود خوشحال بودم که برای کوچولوم اتفاقی نیفتاده من همراه بابایی و خاله سهیلا رفتیم امدادی دکتر منو معاینه کرد و رفتم سونوگرافی ازکلیه هام درست بود یه سنگ تو کلیه سمت راستم بود و من اونقدر درد داشتم تو سونو بودیم که بابایی یواشکی از آقایی دکتر حاج عباس زاده پرسید نی نی دختره یا پسر دکتر هم گفت مبارکه اوغلاندو خاله پریسا و خاله سهیلا هم اونجا بودن تبریک گفتند من و بابایی هم خیلی خوشحال شدیم و خدا روشکر کردیم شب بیمارستان بستری شدم تا مسکن های مخصوص دریافت کنم بابایی و خاله سهیلا شب موندن پیشم دکتر زینلی بهم گفت درد سنگ کلیه رو تحمل کردی می تونی درد زایمان طبیعی رو تحمل کنی و مصمم تر شدم تا رو با زایمان طبیعی بدنیا بیارم مامان مریم و باباجون و خاله سپیده و عمو مصطفی اومدن ملاقاتم